راه

برای شما

راه

برای شما

جرعه ای آب !

دوشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۰۲ ق.ظ


.:.



هوا گرم بود. چند روزی بود شهید پیدا نمی کردیم. تشنه بودیم. صبح، متوسل شده بودیم به حضرت زهرا (س) و حالا ظهر بود و هنوز هم هیچ. یک دفعه یک بند انگشت نظرم را جلب کرد. خاک اطرافش را کنار زدم. پیراهنی مشخص شد. باز هم اطرافش را خالی کردم. شهید دیگری هم آن جا بود. صورت هایشان به سمت همدیگر بود. کنارشان دو تا قمقمه بود که هنوز آب داشت. هم خستگی چند روزه مان درآمد، هم توانستیم آب بخوریم برای رفع عطش.



.

  • rah ali

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی